برای تمام سمیراهای سرزمینم...

خبر را شنیدی؟؟
سمیرا خودسوزی کرد!! در بیمارستان جان باخت!!
دختری شانزده ساله، ساکن روستای محروم! قازانچی از توابع استان کرمانشاه!!
فقر مالی! و مشکلات خانوادگی!!! را بهانه ی انتحارش عنوان کردند!
عجبا!! میبینی؟؟ مشکلات خانوادگی؟؟ خانواده؟؟!
یگانه مکانی که جایگاه امن و آسایش و راحتی و محبت و تعاون اش میخوانند!!
درست است... اما گاهی اوقات این محفل گرم را چنان داغ و سوزننده اش می کنند که سمیرا و امثالش میان این محفل و جهنم فرقی نمی بینند،
و تو نمی دانی که چه دردناک است وقتی تنها راه رهایی ات از این جهنمی که برایت مهیا کرده اند و مدام بر هیزمش می افزایند و داغتر و طاقت فرساترش میکنند، آتش باشد!!!
آری... آتش!؟؟ یگانه راه رهایی؟؟؟!!!
وای سمیرا! چه دنیای بیرحمی...
ای کاش می دانستیم که خودسوزی فریادی است بلند، در اعتراض به وضع موجود،
سخت ترین و خشن ترین و دردناکترین شیوه ی خودکشی است،
وقتی انسانی تمام تلاشش را برای تغییر وضع موجود به کار می گیرد و به بن بست می رسد، نا امید از همه جا به فکر اعتراض و خودسوزی می افتد.
نمی دانم چرا! ولی یکباره یاد سمیرای دیگری افتادم!
همو که در خوزستان برادرانش به جرم نابخشودنی انتخاب همسر و استقلال رای و عقیده آتشش زدند ( در این خطه از سرزمینمان عقد پسر عمو و دختر عمو در آسمانها بسته شده و هر دختری که بر خلاف این رسم جاهلی و به میل خود همسر برگزیند، وا ویلا!! جرم بزرگی مرتکب شده و باید تنبیه شود!!!)
و در همین تهران خودمان سمیرای دیگری را می شناسم که برادرانش با فتوای پدر سنگدل و بدگمانش فاحشه و مهدور الدمش خواندند و بی رحمانه سر از تنش جدا کردند،
و یا سمیرای شانزده ساله ی دیگری که همین قبل از عید قربانی بدگمانی و سوء ظن پدرش شد، همانی که گلوله های سربی تفنگ شکاری پدرش فرصت شیرین زندگی را ازو ربودند.
و چه لحظه ی دردناکی ست تبریک دوستان و آشنایان به این پدر با غیرت!!!! و تحقیر و توهین به جسد غرقه در خون دخترک که اکنون به نام حیوانات خطابش می کنند!!؟؟؟
می بینی سمیرا؟؟!! تو تنها نیستی، امثال تو بسیار تر از بسیارند..( راستی آیا میدانی خودکشی زنان سرزمینمان سومین رتبه را در بین کشورهای جهان داراست؟؟)
از کلماتی چون ناموس، شرف، غیرت، آبرو و مردانگی و... به شدت بیزارم، وای که چقدر این کلمات را پست و بی ارزش کرده اند.
مفاهیمی که همگی بار مثبت پیدا کرده اند اما درعمل در راستای اعمال محدودیت بر زنان و تجاوز به حریم خصوصی شان به کار می روند.
چه نفرت بار است عمل پدر یا برادری که خود آلوده به انواع و اقسام شهوات و منکرات است و همچنان خود را مسئول حفظ آبروی خانواده اش( خواهر مادر و یا دخترش) می داند و بدون توجه به روحیه و خواست زن سخت گیری و فشار غیر انسانی بر او وارد میکند.
سمیرا!!
تو بهای رهایی از تبعیض و نابرابری را با جانت پرداختی،
مظلومانه مردی و غریبانه به خاک سپرده شدی،
این فرهنگ مردسالارانه ی لعنتی با قوانین عصر حجری و تبعیض آمیزش هیزم آتشت شدند و نابودت کرند..
دلم می خواهد با صدایی رسا فریاد برآورم:
"لعنت بر آنها که زندگی را بر زنان سرزمینم بدل به جهنم می کنند"
حال قضاوت با خودت، سمیرا خودسوزی کرد یا سوزانده شد؟؟؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد