-
روزی که بی تو میگذرد، روز محشر است...
چهارشنبه 19 خردادماه سال 1389 19:13
شاید تنها کاری که آدمها بلدند، زخم زدن باشد، رنجاندن..و چه خوب به وظیفه شان عمل میکنند.. نباشید ازشان رنجید، تنهایند، گناهی ندارند...حتی اگر نخواهند، حتی اگر مهربان باشند، همین که نزدیکت میشوند،... زخمی ات میکنند.. و تو تنها و بی پناه، غریب و بی کس.. باید امیدشان بدهی، آغوشت را مامن دردهایشان کنی و به نجوا در...
-
بستنی قیفی با طعم تنهایی...!!!
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1389 12:59
نمی دونم چرا یهو امروز هوایی شدم از خودم بنویسم، از زندگیم، آرزوهام ، روزمرگیام و هزار تا چیز دیگه.. نمی دونم چرا بعضی وقتا ما مردا( البته پسرا) بدجوری دلمون می گیره ( یه چیزی شبیه دلتنگی)، درست مثل بچه های خیل خیلی کوچیک می شیم، یا شایدم کوچکتر( یه چیز تو مایه های جنین!!)، هی یه ریز و پشت سر هم بهانه می گیریم، غر می...
-
برای تمام سمیراهای سرزمینم...
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1389 12:51
خبر را شنیدی؟؟ سمیرا خودسوزی کرد!! در بیمارستان جان باخت!! دختری شانزده ساله، ساکن روستای محروم! قازانچی از توابع استان کرمانشاه!! فقر مالی! و مشکلات خانوادگی!!! را بهانه ی انتحارش عنوان کردند! عجبا!! میبینی؟؟ مشکلات خانوادگی؟؟ خانواده؟؟! یگانه مکانی که جایگاه امن و آسایش و راحتی و محبت و تعاون اش میخوانند!! درست...
-
همچنان... تا نمی دانم چه وقت!!!!
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1389 12:42
یه بعد از ظهر دلگیر پاییزی، تو یه خونه ی نقلی وسط شهر.. پریسا زانوهاشو بغل کرده بود و نگاهش به نقطه ای خیره بود، از صبح همینجوری اون گوشه نشسته بود و فکر میکرد.. یه دفعه تصمیمشو گرفت و بلند شد. سریع جستی زد و کوله پشتی سیاهشو برداشت و چند تا لباس توش ریخت و پاورچین، پاورچین، طوری که کسی متوجه نشه رفت دم در و خیلی آروم...
-
عدالت معنی وارونه و بیهوده ای دارد...
شنبه 29 اسفندماه سال 1388 12:25
دارم به این فکر میکنم که ما تو چه دنیای مسخره ای زندگی میکنیم. همین الآن که دارم این حرفارو براتون مینویسم دو سه نفر، شایدم پنج شش نفر از گرسنگی جون دادن!!!!؟؟؟ از گرسنگی!!!! میبینی چه دنیایی ساختیم؟ لعنت به این دنیای کثیف و بی درو پیکر! تو یه طرف دنیا یه عده بیکار علاف بی درد شکم گنده دور هم جمع می شن و با همدیگه...